هیوا جانهیوا جان، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

هـیـــوا , فرشته ی آسمونی ِ ما

عکس جدید هیوای گلم

سلام عشقم  خوبی مامان فدات بشه؟ دلم میخواد همینجوری تو بغل بگیرمتا، پس کی میگذره این چند هفته باقیمونده؟ دیروز منو بابایی و دخمل گلمون رفتیم سونو تا بازم دختر خوشگلمون رو ببینیم، دختری چه شیطون بلا شدی برامون زبون درمیاری؟   آقای دکتر داشت به باباجونی نشونت میداد همون لحظه زبونت رو آوردی بیرون، وای چه بامزه بود، آقای دکتر هم کلی خوشش اومد، گفتش وای چه دختر شیطونیه تازشم کلی اصرار کردم تا یه عکسی ازت بندازه که که بتونم صورتت رو ببینم، این عکسو بهم داد اما باز خیلی خوب نیستش، البته اشکالی نداره همین که میدونم هیوا جونم حالش خوبه خوبه خیالم راحته هیوا جون اینجا 29 هفته و 2 روزه شه ، هزار ماشالا دخترم بزرگ شده انشالله ح...
18 فروردين 1392

سال نو مبارک

خوشگل خانومم حالش چطوره؟ سال نوی عزیز دل بیست و هفت هفته ای مامان و بابا مبارک باشه، انشالله که سال خوبی برای همه مون باشه... بابایی برای عروسکمون یه هدیه خیلی  خوشگل خرید، خیلی نازه ، دلم غش رفت با تصور اینکه اونو توی تنت ببینم فندقم امسال به خاطر مادر بزرگ، سفره هفت سین نداشتیم و لحظه ی تحویل سال رو هم سر مزارش بودیم، شما که پیش فرشته هایی برای مادر بزرگ دعا کن که حالش خوب باشه مامانی، خیلی مهربون بود، روحش شاد ...   ...
1 فروردين 1392

تموم شدن هفته 26

خوبی عشق مامان؟ خوب ورجه وورجه میکنیا وروجک، هزار ماشالا بزرگ شدی و زورت زیاد شده، دیگه تکون خوردنات شکمم رو جابجا میکنه، مامان و بابا هم کلی خوشحال میشن برای گلکشون که اینقده شیطونه   اومدم که عکس تازه دخملم رو بزارم لینجا بمونه اما با یه خورده تاخیر، البته عکش هنوز زیر پوستیه و خودش خوب معلوم نیس واسه این عکس منو  هیوا خانوم هفته بیست و ششم رو تموم کردیم، به عبارتی وارد 3 ماهه سوم شدیم، خدایا کمکمون کن باقیمانده راه رو هم به سلامت بگذرونیم ... دخملم توی دل مامانش این شکلیه فداش بشم من...     ...
27 اسفند 1391

. . .

سلام دخمل مامان، عزیز دلم امیدوارم این چند روزه خسته نشده باشی، گرچه دخترم خانومه و مامانشو درک میکنه ... عزیزم این چند روز برامون خیلی سخت گذشت، منو بابایی مادر بزرگ مشترکمون رو از دست دادیم و جاش الان خیلی خالیه، خدا رحمتش کنه و روحش قرین شادی باشه انشالله... حیف که نشد دختر گل ما رو ببینه ...
21 اسفند 1391

صحبتای مامان و دخملی

دختر نازم حالت خوبه؟ مامان فدات بشه دلم برات خیلی تنگه ها ، کی میشه زودتر بیای پیشم بغل بگیرمت؟ میدونی چقد دوستت دارم؟ اصلا اندازه ش قابل گفتن نیست مامانی   امروز 23 هفته مون تموم شده عزیزم، دلم در میاد تا 17 هفته باقیمونده بگذره، چند روز پیش دخمل ناز دوستم نسیم جون، آسمان خانوم گل به دنیا اومد، وای مامانی اگه بدونی مثل فرشته ها میمونه ، انشالله چشم بد ازش دور باشه و خدا برای پدر مادرش حفظش کنه راستی تا الان برای هیوا خانوم نازم یه خورده از وسایلش رو خریدیم، انشالله وقتی تکمیل شد و چیدم عکسشونو میزارم ، مبارک دخملم باشه ...
3 اسفند 1391

سونوی سلامت دخمل

دختر نازم خدارو هزار مرتبه شکر که سونوی سلامتت همه چیش خوب بود و خیال مامان و بابا راحت شد همونجوری که خانوم دکتر داشت سونو میکرد متوجه میشدم که دخملی هم ورجه وورجه ش رو میکنه شیطون بلا اینم عکس دخملم، نمیدونم چرا عکس بهتر از دخملم نمیندازن تا خوب بتونم ببینمش اما اول از همه چی سلامتش مهمه که خدارو شکر همه چیش خوب و به اندازه ست تاریخ زایمان طبیعی رو هم برای 30 خرداد 92 گفتن، امروزم دخملی 22 هفته و 2 روزش بوده خدایا ممنون از این هدیه ی نازی که بهمون دادی ... ...
28 بهمن 1391

مامانی و دخمل نازش

سلام به قند عسلم ، خوشگل خانومم ، گلابتونم ، عزیز دلم خوبی مامان فدات بشه؟ میدونم که خداروشکر در پناه خدا حالت خوبه ، اینو از ورجه ووجه هات متوجه میشم شیطون بلا   هر چقد دلت میخواد شیطونی کن که مامان و بابا عاشق این شیطنتاتن خوشگلم به سلامتی 5 ماهمون تموم شده و ما امروز یه عکس از دخمل نازمون انداختیم تا ببینیم گلمون چقد بزرگ و خانوم شده هزار ماشالله این عکسا رو هر ماه با یه لباس و فیگور خاص میندازیم که بزرگ شدن دخملی قشنگ معلوم بشه چند روز دیگه قراره بریم سونوی سلامت جنین، ایشالله که همه چی خوب باشه دخمل نازم ...
23 بهمن 1391

طی کردن نصف راه با فندقی

هوراااااا 20 هفته مون هم تموم شد دخمل گلم انشالله خدا یاری کنه تا نصف باقیمونده راه رو هم به سلامتی طی کنیم تا خوشگلمون صحیح و سلامت بیاد بغل مامان و باباش بابایی به این مناسبت برای هیوا عسلی کیک خوشمزه خریده بود ، مامانی مزه شو دوست داشتی؟ مامان هم برای عشقش ازین شیرینیا درست کرد ،  نوش جونش باشه الهی ...
11 بهمن 1391

اولین حرکتای دخملی

سلام مامانم  عشقم جیگرم ، خوشگلم جات راحته پیشم؟ مامان فدات بشه بلاخره قصد داری خودنمایی کنیا، خدا رو شکر، خیلی منتظر موندم تا تکون بخوری توی دلم جتد روزیه روزی یه بار یه تکونی به خودت میدی که مامان متوجه بشه خوشگلم، آهنگم برات میزارم انگار دوست داری اخه بعضی وقتا عکس العمل نشون میدی خدایا شکرت که دخملیمون حالش خوبه از الان رویای روزی رو دارم که میزارنش توی بغلم، وای خداااا چه تصور شیرینی انشالله نصیب همه آرزومندها بشه، انشالله ...   ...
6 بهمن 1391