فراموش نشدنی ترین روز زندگیِ ما
انتظار اومدن هیوا چه انتظار شیرینی بود، دلم برای اون روزا تنگ شده، روزایی که دخترم فقط برای خودم بود... بارداری ِ خیلی سختی نبود، یا شایدم چون حواس خودم و مخصوصا همسری خیلی جمع بود و خیلی مراعات همه چی رو داشتم خداروشکر به سلامتی گذشت ... بقیه در ادامه مطلب ... ... البته هفته نوزدهم به خاطر وجود داشتن احتمال زایمان زودرس با توجه به شرایطم یه عمل کوچولو شدم تا مجبور به استراحت مطلق نباشم. همیشه و همیشه دوست داشتم وقتی بچه دار میشم طبیعی زایمان کنم، خیلی هم مصر بودم روش خیلی، هر کسی هم میگفت سخته و خیلی درد داره میگفتم میدونم چقده سخته و بازم میخواستم این اتفاق بیفته، همش هم توی سایتای مختلف خاطرات زایمان طبیعی ر...
نویسنده :
مامان زهرا
19:56