اولین سفر عسل مامان
دختر ناز مامان اولین سفرش رو رفت ، رفتیم تهران خونه مادر جون و عمه مریم، کلی هم خوش گذشت بهمون، مهتا گلی خیلی دوست داشت با هیوا بازی کنه، وقتی هم که داشتیم برمیگشتیم میگفت منم با هیوا جون میام
عکس هیوای مامان و دختر عمه جونش مهتا گلی
هیوا جونم چند شبه که بیدار میمونه و گریه میکنه ، منم بلاخره باور کردم که دخترم دلدرد داره، الهی مامان فدای گلکش بشه که برای گریه هاش نمیتونه کاری کنه، کاش مامان دلدرد داشته باشه اما دخملیش هیچیش نباشه، دیشب بس که هیوا جونم شدید گریه میکرد کم مونده بود منم پا به پاش گریه کنم ، خدا کنه زودتر دلدردای گل دخترم خوب بشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی