هیوا جانهیوا جان، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

هـیـــوا , فرشته ی آسمونی ِ ما

صحبتای مامان و دخملی 2

1392/2/16 15:37
نویسنده : مامان زهرا
376 بازدید
اشتراک گذاری

جیگر مامان خیلی وقته برات چیزی ننوشتم، نه از روی تنبلی واسه اینکه نمیدونستم این همه حرف که تو دلمه رو چطور بگملبخند

قند عسل دیگه چیزی نمونده بیای پیشمون، حدود 4 تا 6 هفته مونده تا جمعمون کامل بشه با اومدن هیوای خوشگلمون، منو بابایی  دیگه دل تو دلمون نیس تا زودتر جیگرگوشمونو ببینیم قلب

حسابی واسه خودت توی دلم شیطونی میکنی و هی اینور اونور قلمبه میشی، چند روزیه توپ بستکبال مامان صدات میکنم چشمک، آخه گلکم شکمم مثل توپ بستکبال گرد شده لبخند

با اینکه هم کاملا معلومه که دخملی داره بزرگ میشه اما نمیدونم چرا وزنم ثابت مونده متفکر ، البته دخترم حالش خوب باشه چیز دیگه ای برام مهم نیست

هیوا جونم مامان دوست داره دختر گلش مثل یه قهرمان و طبیعی دنیا بیاد، کمک کن این اتفاق بیفته، آخه هر بار میرم سونو یا دکترم معاینه میکنه میگه سرش بالاست، گل گلکم خواهشا یه تکونی به خودت بده تا همینجور سر به هوا نمونی دیگهبغل

راستی امروز طبق روز شمارت 33 هفته و 4 روزته جیگرم قلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مهتاب
18 اردیبهشت 92 14:19
ای من فدای این دختر خوشگل بشم
اولین فرشت کوچولو بین ما دوستای قدیمی
چیزی به اومدنت نمونده هیوا خانم
اگه بدونی چه وسایل خوشگلی داری، من که دیگه دل تو دلم نیس چه برسه به مامان قهرمان نی نی


مهتاااااااب بلاخره مارو پیدا کردی؟ هورااااا