گردش با هیوا جون
دعزیز دلم دیروز با مامان جون اینا رفته بودیم گردش، اولش همش خواب بودی و اصلا اذیت نکردی و دختر خوبی بودی، اما وقتی که هوا تاریک شد و میخواستیم برگردیم خونه طبق معمول هر شب گریه هات شروع شد
اما اشکالی نداره عوضش خیلی خوش گذشت بهمون، اولش رفته بودیم جواهر ده ، هوا خنک و خوب بود کاش ابری و مه گرفته هم میبود که دیگه حسابی حضشو میبردیم
این عکس کنار یه آبشار توی مسیر جواهرده هستش
بعدشم رفتیم تله کابین و بام رامسر، وای تله کابین خیلی هیجان داشت و منظره ش هم خیلی قشنگ بود
هیوا جونم که از کابین داره منظره بیرون رو نگاه میکنه مامان فداش بشه
عکسایی که بام رامسر ازش انداختیم تو آغوش بابایی
و اینم عکسمون توی محوطه ایستگاه
راستی مامان جون یکی از خاله های نی نی سایت رو هم که اونجا فروشگاه داشتن رو هم دیدیم ، بنده خدا شوکه شده بود وقتی خودمو بهش معرفی کردم ، آخه قبلش بهش نگفته بودم که میخوایم بریم اونجا، لحظه ی جالبی بود