هیوا جانهیوا جان، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

هـیـــوا , فرشته ی آسمونی ِ ما

چه زود گذشت ...

1392/7/24 16:15
نویسنده : مامان زهرا
593 بازدید
اشتراک گذاری

چه زود گذشت ... یه سال پیش 24 مهر برای اولین بار توی مطب خانوم دکتر دخمل گلمو رو مانیتور سونو دیدمو همونطور مبهوتش بودم و باور نمیکردم دارم مامان میشم ، هیوای گلم که اندازه یه دونه ارزن بود مامان فداش بشهقلب، هنوزم اون لحظه برام زنده ست جوری که انگار همین چند روز پیش بود

اما حالا این دختر گل 4 ماه و 10 روزه که توی بغل مامان و باباست و همه زندگیشونه بغل، خدایا نمیدونیم چطور شکر این نعمتِ بزرگ رو به جا بیاریم جوری که شایسته ش باشه ...

 

پست 5 آبانِ 91 برای تبریک عید قربان به کوچولومون که هنوز نمیدونستیم دخملی یا پسملیه بود  و هدیه ای که شب عید براش گرفته بودیم، امروزم روزِ عیده و به همین مناسبت هیوایی رو دیشب بردیم گوشهای کوچولوشو گوشواره انداختیم و الان دیگه حسابی خانوووووووم شده لبخند مبارکِ دخترِ نازم باشه ماچ

عکسشو سر فرصت میزارم 

 

* بعد نوشت *

عکس دخملیه نازم با گوشواره ش

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

نسرین مامان آنوشا
26 مهر 92 19:50
مبارکش باشه گوش سوراخ کردن و گوشواره انداختنش
خاله قربونش بره که دلبرتر میشه با گوشواره


بوس خاله نسرین جون واسه شما و آنوشا خوشگل
سارا*
1 آبان 92 10:30
عزیزم
خدا برات حفظش کنه
گوشوارشم مبارک
بووووووووووس از طرف من و سارا جون به هیوای ناناز


مررررررسی خاله جونی
زهره مامان بارسین
5 آبان 92 10:50
مبارک باشه گوشواره هات گل خاله دست مامان و بابا درد نکنه


مرسی خاله جون
مامان بهادر
6 آبان 92 16:36
ای جانم فداش بشم خانوم بود خانوم تر شده
میبوسم روی ماهشو


سارا ( حالا فهمیدی منم؟ :دی )
14 آبان 92 13:18
وای چه نار نازی شده ه ه ه ه
مبارکش باشه


به به سارا خانوووووم
بهله بهله متوجه شدم
شما همیشه همینجوری خودتو معرفی کن
مامان آیهان کوچولو
14 آبان 92 21:58
5 ماهه شدنت مبارک هیوا جون.


مررسی خاله جونی با اینکه پستی براش نزاشته بودم بازم یادتون بود و تبریک گفتی