هیوا جانهیوا جان، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

هـیـــوا , فرشته ی آسمونی ِ ما

دختر خوشملِ مامان 14 ماهگیت مبارک

سلام شیطونک عسلیِ من ، دختر نازم که بیشتر از چیزی که بتونی تصور کنی عاشقتم ، 14 ماهه که کنارمونی و روز به روز بیشتر عاشقت میشم  دختر فوق العاده کنجکاو من که داره کیک رو بررسی میکنه ( حواستون که به میز پتوپیچ شده هست ؟   )  میوه های روی کیک رو هم بهم ریخته و بلاخره راضی شد چشم از خوراکیِ خوشمزه جلوی چشمش برداره و به دوربین نگاه کنه   هیوا جونم خیلی کارای جدید یاد گرفتی ، بغل میکنی ، بشکن میزنی ، حسابی دیگه قر میدی و میرقصی ، ما رو میبوسی اونم چه بوسیدنی تمام صورتمون خیس میشه ، لبتو میزاری روی صورت و پوف میکنی ، اینم یه مدل بوسیدنه دیگه نه؟ مدل مخصوص هیوا جیگره ، بوس فرستادنم بلدی ، کف...
14 مرداد 1393

13 ماهگی ِ عسل خانومم

بازم اومدم تا به مناسبت 13 ماهه شدن هیوا ی گلم براش بنویسم  و از کاراش بگم ، دخترم دلم میخواد یه روزی این نوشته ها رو بخونی و حال وهوایی که با هم داریم رو درک کنی این ماه چون ماهگرد شما جگر گوشه م ماه رمضونه و از کیک خبری نیس با شله زردی که برای افطار درست کرده بودم عکس انداختیم، شمام که تا حالا ندیده بود با تعجب نگاه میکردی، البته چند باری هم خواستی شیرجه بزنی طرفش که خوشبختانه هم خودتو هم شله زردو نجات دادم  ماشالله دخترم چه ژست خانومانه ای گرفته       خیلییییییییی شیطون شدی هر چی بگم کم گفتم ، یه وقتا با خودمون میگیم خوبه دختری اگه پسر میشدی چیکار میکردی باهامون ، تمام وسایلا ر...
15 تير 1393

جانا تولدت مبارک

تولدت مبارک بادا بادا بادا تولدت مبارک   شادا شادا شادا تولدت مبارک ای دوست تولدت مبارک     جانا تولدت مبارک خانووووووم تولدت مبارک جشنی نباشد زیباتر از این    شمع از تو رو روشن  کیک از تو شیرین ای دوست تولدت مبارک     جانا تولدت مبارک خانووووووم تولدت مبارک  ( این چند روزه هر وقت برات آهنگ تولد گذاشتیم یا برات خوندیم برامون قر دادی عزیزکم )   گل دخترم یه ساله شدی عزیز دلم خانوم شدی نفسم ، خستگیم از تنم در رفت وقتی میبینم که دخترم روز به روز داری بزرگتر میشی و کلی چیزای جدید یاد گرفتی ،  این یه سال هر روزش برامون تازه بود و ی...
18 خرداد 1393

شاخه نباتم 11 ماهه شده

نفسم عسلم خانومم مبارکه 11 ماهگیت  ، مثل برق و باد داره میگذره این روزا ، چیزی نمونده یه سالگیت رو جشن بگیریم وهنوزم  مات و مبهوت بودنتم  عکسای این سری ماهگردت خیلی فرق داره با همیشه ، اینقد کیک دوست داری که حد نداره ، از عکسا معلومه که وقتی چشمت به کیک افتاده چطوری داری میری سراغش             وقتی به کیک نزدیک میشدی ازت دورش میکردم و جای دیگه میزاشتمش ، اما همینجوری با هیجان دنبالش میکردی ، حتی وقتی دیگه نمیتونستی با تکیه به اطرافت به طرف بری با عجله شروع کردی به چهاردستوپا رفتن، کارات خیلی با مزه بود ، دیگه آخرشم  بدجنسی رو گذاشتم کنار ، س...
16 ارديبهشت 1393

10 ماهه شدنِ شیطون بلا

ملوسک مامان ببخش که با تاخیر اومدم برای تموم شدن 10 ماهگیت بنویسم، روز ماهگردت سیزده بدر بود و نتونستم برات کیک بگیرم و عقب افتاد تا آخرش تصمیم گرفتم این ماه خوم برای دختر نازم کیک بپزم ، کلی براش زحمت کشیدم اما آخرش چیزی نشد که میخواستم اما اشکالی نداره مهم عکسای یادگاریه عزیزِ دلمه 10 ماهگیت مبارک نفسم که روز به روز بیشتر به نفسهات و به بودنت وابسته میشم   نانازم کجا میخوای بری؟     فدای این نگاهی که به مامان میکنی میشم دیگه     خوب حالا بریم سراغ جریاناتی که ما بین دوتا مطلب اتفاق افتاده گلککم بلاخره بعد از کلی که دل مامان رو آب کردی روز 9 فروردین چهار دستوپا رفتنو شروع کردی ، که اونم...
23 فروردين 1393

اولین عیدت مبارک هیوای مامان

خوشگلم نفسم عسلم اولین عیدی هست که شما همه زندگیمون کنارمونی و برامون قشنگ ترینِ  ، انشالله که همیشه سلامت باشی گلِ مامان   هیوا جونم پای سفره هفت سینمون اونم با کلی دردسر ، میدونین که دخملی دیگه به سختی پای عکس انداختن میشینه            هیوایی خیلی با کفش پوشیدن میونه ای نداره، میخواد از پا درش بیاره   عزیزم چه فیگور حرفه ای گرفته    عزیزکم سوار ماشینش خونه مامان جون ، بازم یه سیم و کابلی پیدا کرده برای کشیدن و گازگازی کردن اینقده خوب سواری میکنه تازگیا، دنده عقب رفتنش که دیگه دیدنیه حسابی ، یه دستشو یه وری میزاره روی پشتیِ صن...
3 فروردين 1393

عسلم 9 ماهه شدی خانوم شدی

میدونم خیلی تکراریه که بگم هنوز هم بودنت رو باور ندارم، هنوز هم برام عجیبه یه کوچولو اینجوری بهم وابسته ست و با تمام وجودش منو توجهمو میخواد ، دخترم همه ی زندگیمی همه ی بود و نبودم ، روز به روز بیشتر از قبل دوسِت دارمو عاشقت میشم ، چطور باید این نعمتِ بزرگ رو شکرگزار باشم ؟  خدایا از صمیم قلب میخوام این لذت رو به همه ی بنده هات بچشونی ... اینقده شیطون شدی که حاضر نیستی دیگه برامون ژست بگیری واسه عکس، این عکسا رو هم به هزار کلک ازت انداختیم ، همش میخواستی در بری  لازمه بگم پاپیونی که گردنته قرار بود هدبند باشه اما اجازه نمیدادی و میکشیدیش و شد اینی که میبینی           &n...
15 اسفند 1392

نفسم مبارکه 8 ماهه شدنت

عزیز دلِ مامان خوشگلم 8 ماهگیت مبارک  ، دخترم انشالله همیشه سلامت باشی  ، شرمنده م بابت تاخیری که برای این پست داشتم  ، یه مدته سرم شلوغه دختر نازم روز به روز داری شیرین تر میشی و حسابی دلبری میکنی مامان فدات شه ، از وقتی هم تصمیم گرفتم که دیگه شاغل بشم حسابی مامانی و خیلیییییی به من وابسته، خیلی سخت میتونم بزارمت خونه و برم بیرون، یعنی باید یه جوری بشه یواشکی در برم تا منو رفتنمو نبینی وگرنه گریه میکنی  ،حتی وقتی خونه باشیم و کنار هم به محض اینکه ببینی صورتم به طرفت نیس و یا یه خورده فاصله میگیرم سریع گریه، از بیرونم بیام و ببینم آروم نشستی به بازی اما باز تا چشمت میفته بهم سریع عکس العمل نشون تا بغلت کنم خوب بهتره ...
19 بهمن 1392

جشن دندونِ پرنسس ِ ما

  عزیز دلِ مامان  29 دی ماه برای شما دختر گلمون جشن دندونی گرفتیم ، چه جالب بود که دقیقا یه سال پیش همین تاریخ برای جوجوی نازمون که تازه فهمیده بودیم دخملیه وبلاگ درست کرده بودیم .     ادامه مطلب رو فراموش نکنین  عکسا رو به ترتیب از شروع مهمونی میزارم    کیک خوشمزه ی هیوا جیگر   آجیل ِ مخصوص برای این مهمونی   وووووی آشِ دندونی    اینم نمای کلی ِ میز خوراکی ها قبل اینکه کسی بره سراغش    وقتی که هیوا کیک رو دیده ، وای دخملم چه ذوقی داره    هیوا جون و تینا جون هیوا از دیدن تینا خوشحال شده اما تینا ...
1 بهمن 1392