جشن دندونِ پرنسس ِ ما
عزیز دلِ مامان 29 دی ماه برای شما دختر گلمون جشن دندونی گرفتیم ، چه جالب بود که دقیقا یه سال پیش همین تاریخ برای جوجوی نازمون که تازه فهمیده بودیم دخملیه وبلاگ درست کرده بودیم .
ادامه مطلب رو فراموش نکنین
عکسا رو به ترتیب از شروع مهمونی میزارم
کیک خوشمزه ی هیوا جیگر
آجیل ِ مخصوص برای این مهمونی
وووووی آشِ دندونی
اینم نمای کلی ِ میز خوراکی ها قبل اینکه کسی بره سراغش
وقتی که هیوا کیک رو دیده ، وای دخملم چه ذوقی داره
هیوا جون و تینا جون
هیوا از دیدن تینا خوشحال شده اما تینا رو نمیدونم چرا میخواد فرار کنه ، شایدم واسه اینه که میدونه هیوا دستش برسه میخورتش ، آخه قبل این عکس آستین تینا رو گرفته بود و واقعا میخواست بخوره
اینجام که خانوم خانوما خودکار و روان نویس رو برای اولین بار برداشته
دومین چیزی که برداشت آینه بود و سومین چیز هم طلا ،نمیدونم با این تفاسیر دخملم قراره چیکاره بشه
تا یادم نرفته بگم که هیوا چون دوروبرش شلوغ شده بود اصلا خوشش نمی اومد ، واسه این اصلا نموند تا عکس تکی ِ خوب ازش بگیریم
اینجا عسلم میخواد کیک تقسیم کنه اما داره کارد رو میخوره
واسه همینم بهتر دیدیم روش کار رو عوض کنیم یعنی اینجوری
خوشمزه ست مامانی؟
بعد اون مراسم تر تمیز کیک خوری، خانوم خانوما دارن با لذت از آش دندونیشون میل میکنن
بعد از اینکه مهمونام رفتن بلاخره عسل خانوم خوش اخلاق شدن و رضایت دادن به فیگور گرفتن و عکس انداختن
اینم از روایت مصور جشن دندون عزیز دلِ مامان و بابا
دخترم انشالله همیشه برات به جشن و شادی باشه
* چند تا عکس دیگه هم با موضوع متفاوت هست اما همینجا میزارمش
بلاخره موفق شدیم از هیوا با لباس زمستونی عکس بندازیم
اینقد که با پوشیدن اینجور لباسا توی خونه عصبانی میشه که همیشه مجبورم دم در با توی راه پله کت و کلاهشو بهش بپوشونم
اما اگه اینجوری توی خونه باشه حسابی خوشحاله
ایشون هم که معرف حضور همه هستین ، مهندسِ تمام عیارِ لپتاپ
با چه جدیتی هم به کارش مشغوله
هیوا : اجازه بدین فکر کنم ببینم مشکل از کجاست؟
آها پیدا کردم ، این دکمه هاش اضافه ست
*** یه سوالی که همیشه برام پیش میاد اینه که اکثر وقتا میام میبینم که توی یه روز وبلاگ هیوا حدود 100 نفر بازدید کننده داشته اما چرا نظرات که براش میزارن اینقد کمه ؟؟؟؟؟؟؟؟
دوستای گلم دخترم خوشحال میشه که نظرای شما براش به یادگار بمونه