شاخه نباتم 11 ماهه شده
نفسم عسلم خانومم مبارکه 11 ماهگیت ، مثل برق و باد داره میگذره این روزا ، چیزی نمونده یه سالگیت رو جشن بگیریم وهنوزم مات و مبهوت بودنتم
عکسای این سری ماهگردت خیلی فرق داره با همیشه ، اینقد کیک دوست داری که حد نداره ، از عکسا معلومه که وقتی چشمت به کیک افتاده چطوری داری میری سراغش
وقتی به کیک نزدیک میشدی ازت دورش میکردم و جای دیگه میزاشتمش ، اما همینجوری با هیجان دنبالش میکردی ، حتی وقتی دیگه نمیتونستی با تکیه به اطرافت به طرف بری با عجله شروع کردی به چهاردستوپا رفتن، کارات خیلی با مزه بود ، دیگه آخرشم بدجنسی رو گذاشتم کنار ، سفره یه بار مصرف پهن کردم و لباساتم دراوردم و با کیک گذاشتم همونجا بشینی هر کاری دلت خواست بکنی که عکس اونو به علت مسایل اخلاقی اینجا نمیزارم
بازم ازونجایی که دیر اومدم آپ کنم یه عالمه عکس و گفتنی دارم
28 فروردین برای تولد مهتا گلی رفتیم تهران و هیوا جونم اولین مهمونی ِ تولدت رو رفتی ، خیلی هم بهت خوش گذشت و حسابی هم قر دادی ، قر که چه عرض کنم هی سر و تنت رو تکون دادی ، هر کاری میکنم یاد بگیری واسه نی نای نای دستات رو هم تکون بدی هنوز موفق نشدم
اینجا که داری از گوزن مهتایی سواری میگیری
و اینکه کلی از کادوهایی که مهتا گرفته مخصوصا گیتارش خوشت اومده و باهاشون بازی کردی
خوب این همه راه رفته بودیم مگه میشد بدون اینکه خاله اسما و آدرین جون رو ببینیم برگردیم ؟ این شد که با هم قرار گذاشتیم و رفتیم بیرون ، آدرین جونی راه افتاده و چقد بامزه راه میرفت ، به محض اینکه میزاشتنش پائین بدو بدو میرفت سمت کالسکه ت تا بررسیش کنه ، خوب آقاست و علاقمند به وسایل نقلیه خخخخخخخخ
خانوم خانومای منم که یه کاری کردی هر وقت یادم میاد خجالت میکشم ، خاله توی یه ظرفی با خودش شیرینی آورده بود و گذاشته بودش رو نیمکت ، رو پام نشسته بودی و میخواستی بری برش داری اما نزاشتم ، ازونجایی همه که هر وقت دستت به چیزی نرسه با پا میزنی بهش زدی ظرفو انداختی و شکوندی
قبل اینکارت خاله داشت تعریف میکرد که آدرین چطور میره آشپزخونه ، وسایل رو بهم میریزه و تا حالا کلی ظرف شکونده ، انگار میخواستی بگی منم بلدم ازین کارا
میخواستیم شما دوتایی با هم عکس داشته باشین اما مگه حاضر بودین بمونین ، همش میخواستین در برین ، اما وقت خداحافظی خیلی باحال بود ، آدرین ناراحت بود و تو هم که ولش نمیکردی ، هر چی میگم هیوا مامانی میخوایم بریم خونه دیگه دیر شده اما کو گوش شنوا ، بلاخره زوری جداتون کردیم تا بریم
اینجا وقتی منتظرشون بودیم
اینم که یه عکس مثلا دوتایی ، هرکدوم دارین یه ور میرین
هیوا کفشت کووووو؟
توی راه برگشت که خانوم هوا بهش خورده شادو شنگوله
از کارایی که الان میکنی اینه که راه رفتنت قوی تر شده و با نگه داشتن یه دستت خوب میتونی راه بری ، اما هنوز میترسی بدون تکیه به جایی بایستی
توی آشپزخونه که از دستت آسایش ندارم ، مستقیم میری سراغ هر چی که به خاطرت گوشه موشه ها مخفیشون کردم اما چه فایده ، اینم که کار جدیده دستگیره اجاق رو میگیری و سرپا میشی و همونجوری هم هر چی بتونی خرابکاری میکنی ، هر وقتم که خودتو توی شیشه ش ببینی کلی ذوق میکنی و میزنی توی شیشه
کلا همه جای خونه جای انگشتات و دندونات هست ، این ژستی که گرفتی واسه اینه که مثلا میخوای کاری بهت نداشته باشیم تا کنترلا و تلفن رو برداری اینور اونور بکوبی
شیطونی از چشات میباره ها ، خودت نگاه کن فقط
دخملم میخوای توی خونه برات با آبپاش آب بریزم که زیرِ چتری؟
برات تاب گذاشتیم که سواری کنی اما هنوز خیلی بهش علاقه نداری و زودی خسته میشی ازش
از مدلای خوابیدنت هم نمیشه گذشت واقعا
اینقده که شیطون و بازیگوش شدی دیگه روشای خوابوندن قبلی خیلی به کار نمیاد و مجبورم روی پا بزارمت ، وگرنه همش میخوای در بری و بازی کنی ، همینجوری که تکونت میدم و برات لالایی میخونم فکر میکنی دارم باهات بازی میکنم و غش غش میخندی انگار نه انگار که وقت خوابیدنته
این مدل ناز کردنت هم که دیگه جای خود داره و حسابی دلبری میکنی باهاش ، مخصوصا واسه بابا و بابا مهدی
( راستی یاد گرفتی بابا مهدی رو میگی دی دی )
چند تا عکس توی یه روز قشنگ بهاری
راستی مروارید پنجم هم 9 اردیبهشت رونمایی شد ، مبارک باشه دخملم
اینقد هم این روزا واسه این دندون و دندون بعدی که داره تلاش میکنه بیاد بیرون کلافه ای که حد نداره
این عکس تازه ی تازه از تنور درومده، واسه صبحِ امروزه که میخواستم ببرمت خونه مامان جون
اینم دوست دارم اینجا بزارم برات ، یه قسمت از آهنگیه که این روزا زیاد گوش میدم و توی دلم برای توی میخونم
... چه خیال خوبی
با تو خوبه حتی حالا که تو رویا باهامی
چه حس عجیبی که همیشه تو لحظه هامی
عاشقونه شدم عاشق دلت ، یکی بیاد و کاشکی بگه بهت
بگه بهت شدی تو وجود من ، از ته دل تورو دوست دارمِت
عاشقونه شدم عاشق نگات ، زندگی سازِ گرمیِ نفسات
اونقده خوبی که میدونه دلم ، خیلی کمه اگه بمیره برات
...